نوشته شده توسط : مرتضی صیادی

 

واما عشق... قصه تلخ هجران بود، قصه ي غصه هاي دو عاشق بود . قصه ي دلشكسته ي عاشقاني بود كه با وجود فاصله ايي كه بينشان بود دلشان يكي بود و يكي خواهد ماند. قصه عشقشان تلخ بود ولي به دل عاشقشان نشسته بود و براي آنها اين عشق مانند عسل شيرين و گوارا بود ... و اما عشق با قطرات اشكشان شروع شد و با قطرات اشكشان پايان گرفت آنها را دعا كنيد .
تشكر ميكنم از تمامي همراهاني كه مرا در قصه واقعي واما عشق ياري دادند . همراهاني كه شريك قصه ي غصه هايم بودند و مرا تنها نگذاشتند همه شما رو دوست دارم . اين آخرين پست واما عشق را تقديم همه كساني ميكنم كه زخم خورده تقديرند .
============================
خداحافظ همين حالا، همين حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطي که بفهمي ترشده چشمام
خداحافظ کمي غمگين به ياد اون همه ترديد
به ياد آسموني کهمنو از چشم تومي ديد
اگه گفتم خداحافظ نه اين که رفتنت سادست
نه اين کهمي شه باور کرد دوباره آخر جادست
خداحافظ واسه اينکه نبنديم دل به رويا ها
بدونيم بي تو با تو همين جسم اين دنيا ،
خداحافظ خداحافظ همين حالا خداحافظ
====================================================
 

خدايا كمكم كن

تا عاشقانه ترين نگاهها را در چشمانش بريزم

خدايا کمکم کن

تا در بعد عشق او بهترين و شيرين ترين باشم

به من کمک کن

تا سرودن عشق را به هنگام طلوع افتاب هر بام

بر لبانش جاري سازم

و راز عشق را تا عاشقانه ترين نگاهها را در چشمانش بريزم

خدايا کمکم کن

تا در بعد عشق او بهترين و شيرين ترين باشم

به من کمک کن

تا سرودن عشق را به هنگام طلوع افتاب هر بام

بر لبانش جاري سازم

و راز عشق را در گوشش سر دهم

خداوندا

او را نگه دار که من
به عشق او زنده ام 

 

 





:: بازدید از این مطلب : 724
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: